تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت از دید امام سجاد(ع)
تاريخ : شنبه 25 ارديبهشت 1395 | 19:33 | نويسنده : احسان گرگانی

حضرت امام علي ابن حسين ابن علي ابن ابيطالب عليهم السلام مشهور به سجاد(ع)، بنا به قول مشهور، در پنجم شعبان المعظم سال ۳۸ هجري قمري متولد شدند.
فرزند امام حسين (ع) و حضرت شهربانو، دختر يزگرد سوم پادشاه ايران بود كه در زمان فتح ايران توسط مسلمين به اسارت گرفته شدند و سپس بر اساس انتخاب خودشان به عقد حسين ابن علي (ع) در آمد.
بررسي سيره امام سجاد (ع) از دیدگاه مقام معظم رهبرى
1. بيان و نگارش سيره امام سجاد (ع) بسى دشوار است زيرا برخى از نويسندگان و مورخان، ذهن مردم را آشفته كرده و چنين القاء كرده ‏اند كه آن امام بزرگوار (ع) در گوشه‏ اى نشسته و به عبادت پرداخت و كارى به سياست نداشت!
اين مطلب از القاب و تعبيراتى كه درباره آن بزرگ مرد الهى به كار مى ‏برند، پيداست مثلا مى ‏گويند «امام زين ‏العابدين بيمار» در حالى كه ايشان هم - مثل هر انسان ديگرى - چند روزى در مدت عمرش مريض شد و اين بيمارى در محرم سال ۶۱ هجرى واقع شد تا آن جناب در واقعه عاشورا وظيفه دفاع و جهاد نداشته باشد. با اين تدبير الهى، ۳۴ يا ۳۵ سال پس از شهادت امام حسين (ع) زنده ماند و سالم و پرنشاط مسئوليت امامت امت را برعهده گرفت و شيعه را در دشوارترين دوران هدايت كرد .
2. سيره امام زين ‏العابدين (ع) چيست؟ اگر حوادث جزئى زندگى ايشان را گردآورى كنيم آيا مى ‏توانيم به سيره آن حضرت دست‏يابيم؟ نه! هرگز! سيره هركسى به معناى واقعى كلمه آنگاه روشن مى ‏شود كه جهت‏ گيرى كلى (استراتژى) او معلوم گردد. آن وقايع جزئى (تاكتيك‏ها) در پرتو جهت‏ گيرى كلى (استراتژى) معنا پيدا مى ‏كند و تحليل مى‏ شود. بدون شناخت آن جهت‏ گيرى كلى، نه تنها سيره امام (ع) روشن نمى‏ گردد بلكه حوادث جزئى نيز بى ‏معنا يا داراى معناى نادرست مى‏ شود.
3. زندگى امام سجاد (ع) بعد از عاشورا را مى ‏توان به دو بخش تقسيم كرد: اول) دوره حماسه ساز اسارت.  دوم) دوره بعد از اسارت.
امام زين‏ العابدين (ع) در دوره اول كه دوره‏ اى پرهيجان و عبرت‏ انگيز بود، همانند قهرمانى بزرگ با گفتار و رفتارش حماسه آفريد و همچون يك انقلابى پرخروش، به دشمنان مقتدر خود، در برابر همه، پاسخ‏هاى دندان شكن و پرخاشگرانه داد. در كوفه در مقابل عبيدالله بن زياد - آن وحشى خونخوارى كه از شمشيرش خون مى‏ ريخت و سرمست‏ باده غرور بود - آنچنان سخن گفت كه ابن زياد دستور داد او را بكشيد! و اگر دفاع جانانه حضرت زينب (س) نبود و اينكه بايد اينها را به عنوان اسير به شام مى ‏بردند، به احتمال زياد مرتكب قتل امام سجاد (ع) نيز مى ‏شدند.
در بازار كوفه، همصدا و همزمان با عمه ‏اش زينب و با خواهرش سكينه سخنرانى كرد و مردم را به هيجان آورد و حقايق را آشكار ساخت. در شام، چه در مجلس يزيد و چه در مسجد، در برابر انبوه جمعيت جنايت‏هاى دستگاه حاكم و حقانيت اهل بيت عليهم السلام براى امامت و خلافت را روشن كرد و به مردم هشدار داد .
دوره دوم (دوره بعد از اسارت) كه بسيار طولانى (بيش از سى سال) است، بناى امام سجاد (ع) بر تلاش‏هاى زيربنايى و ملايم و حساب شده و آرام بود. اين پرسيدنى است كه: چرا امام سجاد (ع) در دوره اول، آنقدر انقلابى و پرخاشگرانه ظاهر شد و در دوره دوم، نرم و آرام و ملايم و با تقيه؟
پاسخ آن است كه: دوره بسيار كوتاه و سرنوشت ‏ساز اول، فصلى استثنايى است كه بايد زمينه تلاش‏هاى آينده را براى حكومت الهى و اسلامى فراهم كند. در كوفه و شام امام سجاد (ع) بايد آنچنان تند و برنده و تيز و صريح، مسائل را بيان كند كه پيام اصلى «عاشورا» هرگز فراموش نشود و مردم بدانند كه چرا امام حسين (ع) به شهادت رسيد . نقش امام سجاد (ع) در اين سفرها، نقش حضرت زينب(س) بود; يعنى پيام رسانى انقلاب حسينى (ع) .
حضرت زينب (س)، فاطمه صغرى(س)، سكينه(س) و تك تك اسيران - هركس به قدر توان خويش - پيام آور حماسه حسينى (ع) ‏بودند .
دوره بلند و سرنوشت‏ ساز دوم، هنگامى آغاز شد كه امام سجاد (ع) در مدينه به عنوان شهروندى محترم مشغول زندگى شد و كارش را از خانه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم و حرم او آغاز كرد .
چهار حدیث نورانی از امام چهارم
قال علیه السلام:
عَجَباً كُلّ الْعَجَبِ لِمَنْ عَمِلَ لِدارِ الْفَناء وَ تَرَكَ دارَالْبقاء.
بسیار عجیب است از كسانی كه برای این دنیای زودگذر و فانی كار می‌كنند و خون دل می‌خورند ولی ‏آخرت را كه باقی و ابدی است رها و فراموش كرده اند.‏
‏قال علیه السلام:
رَأیْتُ الْخَیْرَ كُلَّهُ قَدِ اجْتَمَعَ فِی قَطْعِ الطَّمَعِ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ.
تمام خیرات و خوبی‌های دنیا و آخرت را در چشم پوشی و قطع طَمَع از زندگی و اموال دیگران می‌بینم ‏‏(یعنی قناعت داشتن ).‏
‏قال علیه السلام:
مَنْ لَمْ یَكُنْ عَقْلُهُ أكْمَلَ ما فیهِ، كانَ هَلاكُهُ مِنْ أیْسَرِ ما فیهِ.
كسی كه بینش و عقلش كاملترین چیزش نباشد هلاكتش آسانترین چیزش است.
‏قال علیه السلام:
إنَّ الْمَعْرِفَةَ، وَ كَمالَ دینِ الْمُسْلِمِ تَرْكُهُ الْكَلامَ فیما لایُغْنیهِ، وَ قِلَّةُ ریائِهِ، وَ حِلْمُهُ، ‏وَ صَبْرُهُ، وَ حُسْنُ خُلْقِهِ.
همانا معرفت و كمال دین مسلمان در گرو رها كردن سخنان و حرف‌هایی است كه به حالش ‏سودی ندارد.  همچنین از ریاء و خودنمایی دوری جستن و در برابر مشكلات زندگی بردبار و شكیبا بودن و نیز دارای اخلاق ‏پسندیده و نیك سیرت بودن است.‏



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: